تازه فهمیدم با یه نگاه هم میشه عاشق شد!!!!!!!!
جلسه ی بعدی کلاس یک هفته بعد بود . نمیدونم چرا اما از علی بیشتر از بقیه پسرا کاویان خوشمون می اومد(من و دوسم) با همه تلخ بودیم کار خودمون و میکردیم اما وقتی علی و میدیدیم نرم می شدیم.. هر هفته ای که می اومدیم میدیدیمش...
نوشته شده در دوشنبه 91/9/27ساعت
11:3 صبح توسط یه عاشق!!!!!!!! نظرات ( ) | |
قالب وبلاگ : قالب وبلاگ |