سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تازه فهمیدم با یه نگاه هم میشه عاشق شد!!!!!!!!

 از مشهد چهارشنبه بود که برگشتیم


من در انتظار یکشنبه و داشتم برنا ریزی میکردم چه جوری کلاه رو بش بدم نیلو فر هم کمکم میکرد


من آرایش نمیکردم  ساده بودم   اما اون بش می اومد خیلی سوسول باشه


نمیدونم منظورم از کلاه خریدن براش چی بود


اما خب حس کردم دوستش دارم خیـــــــــــــلی زیاد


یکشنه وارد کاویان که شدم اول با نیلو رفتیم یه ذره آرایش کردم بعد وارد کلاس شدیم


نقشه این بود تو تایم استراحت  برم بش بگم بعد کلاس پنج دقیقه بیاد تو پارک کارش دارم


اما وارد کلاس که شدم همه چی عوض شد:


نوشته شده در دوشنبه 91/9/27ساعت 11:29 صبح توسط یه عاشق!!!!!!!! نظرات ( ) | |


قالب وبلاگ : قالب وبلاگ

 نرخ ارز - قیمت خودرو - قالب وبلاگ